1. 1.    درس چهارم : هفت خان رستم

معنی ابیات

خروشید و جوشید و بر کند خاک ..... ز سُمّش زمین شد همه ، چاک چاک

رخش شیهه کشید و خشم گین شد و به نشانه یورش سم خود را بر زمین کوبید به گونه ای که زمین زیر پایش کنده شد .

بزد تیغو بینداخت از بر، سرش ...... فرو ریخت چونرود، خون از برش

رستم سر اژدها را از تنش جدا کرد و خون مانند رود از تن اژدها جاری شد

بینداخت چون باد ، خَمِّ کمند .........سر جادو آورد ناگه به بند

رستم کمند ( طناب حلقه شده ) را با سرعت به سمت جادوگر انداخت و اورا اسیر کرد .

میانش به خنجر به دونیم کرد ...... دل جادوان زو پر از بیم کرد .

رستم از کمر جادوگر را به دونیم کرد و با این کار خود جادوگران دیگر را پر از وحشت کرد .

چو رستم بدیدش بر انگیخت اسب ..... بدو تاخت مانند آذر گُشسب

هنگامی که رستم اورا دید اسبش را با سرعت به سوی او تازاند

سر و گوش بگرفت و یالش دلیر ....... سر از تن بکندش به کردار شیر

رستم شجاعانه سر و گوش و یالش را گرفت و مانند شیر با شجاعت سرش را از تنش جدا کرد .

زبهر نیایش ، سر و تن بشست ....... یکی پاکی جای پرستش بجست

برای عبادت سر و تن خودرا شست و به دنبال جایی پاک و تمیز برای این کار گشت .

از آن پس نهاد از بر خاک ، سر ............ چنین گفت : کای داورِ دادگر !

سپس سربر خاک سجده گذاشت و گفت ای پروردگار عادل

ز هر بد ، تویی بندگان را پناه ........... تو دادی مرا،گُردی و دستگاه

در برابر هربدی و آسیبی تو برای بندگان پناه هستی و تو هستی که به من زور پهلوانی و شکوه و عضمت دادی .

خود ارزیابی

1- منظور از عبارت زیر چیست

«از هفت خان گذشتن »

همانطور که رستم برای نجات دادن پادشاه ایران از دست دیوان سختی های زیادی
را پشت سر گذاشت وقتی کسی کاری را با سختی و دشواری زیادی انجام دهد این
عبارت را به کار می برند .

2- رستم در هفت خان چه مراحلی را پشت سر گذاشت .

1- نبرد رخش با شیر 2- گذر از بیابان و گرفتار شدن در آن 3- نبرد با اژدها

4- نبرد با جادوگران 5- نبرد با اولاد دیو 6- نبرد با ارژنگ دیو 7- نبرد با دیو سپید .

3- به نظر شما چه نیرویی باعث شد رستم بتواند هفت خان را با موفقیّت پشت سر بگذارد .

اعتقاد به خداوند و توکلبه او و نترسیدن از مشکلات پیش آمده

حکایت

ادب لقمان

لقمان را گفتند : ادب از که آمخوختی ؟

گفت : از بی ادبان ؛ هرچه از ایشان در نظرم ناپسند می آمد ، من از آن عمل ، دوری می کردم .

به لقمان گفتند: از چه کسی ادب یاد گرفتی ؟

لقمان گفت : بی ادبان ؛ هر کاری که آن ها انجام می داند و در نظر من ناپسند و بد میآمد از آن دوری می کردم .

به نظر شما چگونه می توان از بی ادبان ، ادب آموخت .

اگر انسان بدی ها و کار های ناپسند دیگران که می بیند بشناسد و از انجام آن ها دوری کند به ادب بیشتری دست خواهد یافت

معنی واژه ها

خان =مرحله - منزل / اهریمنی = شیطانی / شمار = تعداد / دیوان =دراینجا جمع دیو ها / راهی می شود = به سوی جایی می رود / قوی پنجه = زور مند /تیمار می کند =مراقبت می کند / نخجیر = شکار / فرجام =پایان – سر انجام / دادگر =عادل / کوفتن = کوبیدن / دیده= چشم / به تنگ می اید =صبرش تمام می شود /خروشید =دراینجا شیهه کشید / سهمگین =ترسناک / تیغ = شمشیر / بَر =در اینجا تن / چیرگی = پیروز شدن / کنمد =ریسمان - طناب حلقه شده / میان =دراینجا کمر / آذر گشتسب = آتش سریع و سوزان / گُرد =پهلوان / دستگاه =در اینجا عظمت - شوکت– شکوه / همهمه = هیاهو / اختلاف انداختن=نزاع به وجود آوردن .